سلام سلام سلام
محمدعسل خاله سلام ببخش خاله که بعد از این همه تاخیر برات می نویسم آخه یه مدته اینجا اینترنت قطع بود یا سرعتش خلی پایین بود ، گلم یه کلی عکس این مدت ازت گرفتم و انشاالله به زودی میزارم تو وبلاگت .پسر قشنگ من روز به روز داره مردتر و بزرگتر میشه ماشاالله ، کارهات هم خیلی شیرین و بامزه شده . فدات بشم خاله که دلم هر لحظه برات پر میزنه البته تو هفته دوبار حداقل می بینمت ولی باز کافی نیست برام دوست دارم همیشه پیشم باشی و باهات حرف بزنم و تو برام بخندی قند عسلم حالا خوبه عکساتو تو گوشیم دارم و همیشه موقع دلتنگیم عکساتو نگاه می کنم و قربون صدقه ات میرم اگرنه که دلم می ترکید ،مامانی هم هر وقت دلش برات تنگ میشه گوشیمو برمیداره تا عکستو ببینه بنده خدا بلد نیست با گوشی کار کنه تا انگشتش می خوره رو صفحه عکست محو میشه شروع می کنه به غرغر که چرا گوشیت خرابه
روز چهارشنبه مادربزرگ(مامان بابا علی) و عمه فاطمه ات اومده بودن خونه اتون منم اومدم پیشتون پنج شنبه از ظهر تا شب پیشت بودم و کلی هم ازت عکسای بامزه گرفتیم ،خیلی دوستت دارم با تمام وجود عزیز دلم
طوری باهات حرف میزنم و نگاهت می کنم که مامان فاطمه ات هم پی به عشقم به تو برده و یه کم هم حسودیش گل کرده هههههههههه شوخی کردم
خوب فسقلی خیلی خوشحالم که می تونم باز برات بنویسم قربونت بشم فعلا خدانگهدار کنجدم