کبوترای بهشتی من

سلام گل خوشبوی خاله قربون مرد کوچولوم بشم ماشاالله خاله ماشاالله چقدر ناز و باهوش شدی تو روز به روز که بزرگتر می شی شیرین تر می شی خاله، یه کارای بامزه ایی می کنی بیا و ببین ،تازگیها خیلی حرفای الفبا رو می گی ،مامان میگه پریشب تصادفی گفتی دست بابا ، اونا هم خیلی خندیدن ، قربونت برم امروز ما داشتیم ناهار می خوردیم تو رو زانوی مامانی نشسته بودی حرکات صورتت منو کشته بود یا اخم می کردی یا می خندیدی.... امروز مامان برده بودت واکسنتو بزنه که آقای خراسانی نبوده تو درمونگاه ، قراره دوباره فردا ببریمت عسل خاله. دیگه آدمای اطرافتو کم و بیش میشناسی و غریبگی می کنی با دیگران ولی با من و مامان بزرگ نه. وقتی ما رو تو اولین نگاه می بینی می خندی...

      ...

سلام مهربون  خاله مژده مژده محمد عسل خاله دو تا دندون درآورده دو تا مروارید خوشگل و ناز. با مامان روز پنج شنبه صبح اومدید پیش ما بهمون گقت دندون درآوردی الهی خاله قدات بشه خیلی قشنگه، این یه هفته اخیر کمی بی قراری می کردی نگو به خاطر دندون درآوردن زودترازموعدت بودکه غرعرمیکردی.                                                                    &nbs...

سلام گل همیشه بهارم امروز میخوام چند تا از شعراهایی که مامانی (مادر بزرگ مادری) برات میخونه رو اینجا برات یادگاری بنویسم تا وقتی مرد شدی بخونی و بخندی ، بیشتر این شعرا رو مامانی وقتی پیشمون نیستی برات می خونه از رو دلتنگی و منم بهش می خندم بامزه ان شعراش شعر نیست بیشتر وره دوبیتیه هههههههههههههههههههه                            محمدیاسین که مرده (اون که بعله)     سوار گاو زرده ( گاو چرونه بچه مون!!!!!!!!!!) چفته ریزه به تومونش(یعنی دکمه کوچک به شلوار او)     ...